گفتم : بیا …
گفت : پاهایم یخ زده …
و من به پاهایش سوختم !
گرم شد … رفت به سوی دیگری !
گفتم : بیا …
گفت : پاهایم یخ زده …
و من به پاهایش سوختم !
گرم شد … رفت به سوی دیگری !
همیشه بهم میگفت : زندگیمی …
وقتی رفت بهش گفتم : مگه من زندگیت نبودم ؟
گفت : آدم برای رسیدن به عشقش باید از زندگیش بگذره …
اتل متل توتوله این پسره سوسوله
موهاش همیشه سیخه نگاش همیشه میخه
چت میکنه همیشه بی مخ زدن؟نمیشه
پول از خودش نداره باباش رو قال میذاره
دی اند جیشو میپوشه میشینه بعد یه گوشه
زنگ میزنه به دافش میبنده هی به نافش
که من دوست میدارم تاج سرم میذارم
صورت رو کردی میک آپ بیا بریم کافی شاپ
تو کافی شاپ،می خنده همش خالی میبنده
بهم میگن خدایی! چقدر بابا بلائی!
همه رو من حریفم میذارم توی کیفم
هزارتا داف فدامن منتظر یه نامن
ولی تویی نگارم برات برنامه دارم
اگه مشکل نداری میام به خواستگاری .
اید زندگی آن جشنی نباشد که تو آرزوی آن را داشتی !
اما حال که به آن خواسته یا نا خواسته دعوت شدی تا می توانی :
زیبا برقص
آری زندگی همین است زیبا برقص
چون دیگرقابل تکرار نیست...